۱۳۸۹/۰۸/۱۹

کاری نکنید مغرور شوم به خودم

بودن و نبودن خیلی چیزها دیگر برایم اهمیتی ندارد وقتی بهترین داشته هایم (یا حتی نداشته هایی که آرزویشان را داشتم) را نمی توانم در آغوش بگیرم


.
پا پی رژیار نشوید، نه با اس ام اس ، نه با ایمیل، نه با کامنت، هر چیزی یک عمری دارد، عمر رژیار شاید قرار نبود اینقدر کوتاه باشد اما هوای آلوده نایی برای نفس کشیدن نمی گذارد گاهی



بهترین های زندگیم -نمیدانم چرا- ولی چند بار خواستند که دوباره شروع کنم، دوستشان دارم، منتظر توجه شان هم بودم، اما دست هایم درد می کند...(گفته بودم که دست هایم درد می کند؟)و
دیگر نمی توانم بنویسم

شرمنده بودن کفایت می کند؟
 

2 نظر::

ایمان گفت...

هوا آلوده است و آدم ها هر کدام یکی یکی تنها. من که می خواستم در هر دستم شاخه گلی باشد برای همه ی آدم ها. گل هام خشکید. دلم شکست. تموم شدم.

امین گفت...

:)
گذشت زمان...