۱۳۸۹/۰۶/۲۴

خانه ام چیزی شبیه تو را کم دارد

خانه ام جای هیچ پرنده ای نیست، خانه ام جای اسارت هیچ پرنده ای نیست.
خانه ام زیباست و جای زیبایی تو وقتی که از خواب بیدار میشوی در آن به شدت خالی ست اما این جا، جای هیچ اسارتی نیست
فقط منم که اسیرم، اسیر آزاد کردن شما از بند های دلم. منم که پای دلم اسیر غصه نخوردن های شماست.
فقط منم که نطفه ام از پرنده است اما زنی مرا زاییده.
کاش مادرم کبوتر بود.کاش اسیر هیچ آدمیتی نبودم_ آدمم به نمیدانم چه، قسم_ کاش پای دلم اسیر غصه خوردنت نبود، آنوقت الان نبودم... نبودم به نمیدانم چه، قسم